پایان فیلم درباره الی چه میشود
تیتراژ ابتدایی (فیلم درباره الی) را به یاد بیاورید. دوربین گویا داخل یک صندوق صدقه قرارگرفته و باریکه نوری از بالای قاب بر سیاهی موجود درصفحه به داخل میتابد… به واقع این نور میتواند به نوعی تنها امید و دلخوشی شخصیتهای فیلم برای (زنده بودن الی) باشد وگرنه میبایست حقیقت تلخ داستان (تراژدی) را بپذیرند.
باید مرگ و نیستی اورا باور کنند و عمری را با وجدانی متلاطم و ناآرام سر کنند. خب طبیعتا قبول یک پایان تلخ بهتر از یک تلخی بی پایان است. درست نیست؟؟ فیلم درباره الی از همان تیتراژی که بدان اشاره شد به مخاطب خویش هشدار میدهد روزهای سختی درانتظار شخصیتهای فیلم است صدقه دادن درباور سنتی/عرفی جامعه ما نشان از آرزوی سلامتی و خیر و خوشی برای مسافران است اما فیلم هرچه جلوتر میرود و هرچه تاکید دوربینش بر دریای خروشان و نا آرام بیشتر میشود بحران و تنش را درگوش مخاطب زمزمه میکند.
فرهادی دراین فیلم هم طبق عادت همیشگی خود (که دیگر تبدیل به امضای کاریش شده است) بحران اصلی را به تصویر نمیکشد و هرچه التهاب و تشویش است را مربوط به حواشی بعد از آن میکند. در فیلم (غرق شدن) الی را نمیبینیم اما پس از آن برای یک لحظه هم در فیلم احساس آرامش نداریم. اصولا فرهادی در این امر متبحر است و میداند چگونه با (نشان ندادن) دلهره را به جان مخاطب بیندازد.
درباره الی فیلم جزییات است. جزییات از طریق ردوبدل گشتن دیالوگ. بدان معنی که مهمترین اطلاعات فیلمنامه نه از طریق تصویر بلکه با دیالوگ تفهیم میشوند. این نکته نشان از آن دارد که فیلمهای فرهادی بیشتر متکی بر متن فیلمنامه هستند تا اجرای کارگردانی (حداقل دراین اثر وزنه فیلمنامه سنگین تر جلوه میکند)
در درباره الی مخاطب پس از گم شدن الی
سوالات زیادی راجع به او را از خود خواهد پرسید و جواب تمام این سوالها در پنهان کاری سپیده (گلشیفته فراهانی) نهفته هستند. سپیده به واقع تنها کسی است که به شخصیت تبدیل میشود و اهمیت کاربردی بیشتری هم به سایرین دارد. زنی با نیت پاک که با دروغ و پنهانکاری ( دروغ گفتن درمورد هماهنگ کردن ویلا. آگاه بودن به نامزد داشتن الی. پنهان کردن موبایل او و فریب سایر همسفران برای ادامه مسافرت) سعی در حل کردن مشکلات دارد از سپیده شخصیتی شکننده. غیر قابل اعتماد و درعین حال ترحم برانگیز میسازد که هم در شکل گیری ابتدایی فکر شده طراحی گشته و هم در اجرا با هنرنمایی فراهانی بسیار باور پذیر پیش چشم مخاطب قرار گرفته است.
پایان فیلم درباره الی چه شد
در این اثر نحوه برخورد انسانهای داخل فیلم پس از آگاهی از بحران باور پذیر از کار درآمده است. درحالیکه تمام آنان به واقع از غرق شدن همسفر خود اطمینان دارند اما برای آرامش روح و روان خود میخواهند (بازگشت ناگهانی او به تهران) را باور کنند. آنها میخواهند از حقیقت تلخ اتفاق افتاده بگریزند و به دروغ پناه ببرند اما همگی به خوبی میدانند این وسیله تسکین بخشی موقتی و زود گذر است پس میبینیم درفصل نهایی و پس از کلی جر و بحث و کشمکش برای فرار از عذاب وجدان تصمیم میگیرند حقیقت را برای نامزد الی (صابر ابر) بازگو کنند.
آخر فیلم درباره الی چه میشود؟
پناه بردن به حقیقت از نظر فرهادی تنها راه رستگاری انسانهای داخل اثرش است و او بیان حقیقت را در مواجهه با مصائب زندگی پیشنهاد میکند. در نمای پایانی و پس از برملا گشتن حقیقت افراد داخل فیلم همگی دست به دست هم داده و مشغول بیرون کشیدن ماشین از گل و لای ساحل هستند. تلاشی دسته جمعی و همگانی برای عبور از سختی… هرچند فرهادی فیلم را درهمین نشان دادن تلاش آنها به پایان میرساند و آزاد شدن ماشین را هم نمیبینیم!