فیلم (حس و حال همه ثانیه ها ریخت بهم . We Need To Talk About Kevin باید درمورد کوین حرف بزنیم) به افرادی که به هر دلیلی روحیه ای ضعیف و شکننده دارند یا در شرایط ناخوشایندی به سر میبرند و مثلا بنا به دلایلی افسرده گشته اند اکیدا توصیه نمیشود! این فیلم به راحتی با تک تک پلانهای خویش میتواند افرادی که حتی احساس آسوده خاطری دارند و ادعا میکنند جز خوشبخت ترین انسانهای روی کره خاکی هستند را هم به مرز جنون و افسردگی بکشاند! باور کنید این مشخصات از فیلم به هیچ وجه اغراق شده نیست و اگر اندک لحظاتی را در آن بگذرانید به راحتی خود را همچون مسافری خسته و گمراه میپندارید که بایستی از تونلی تاریک و نا امن به مقصد برسد و تا رسیدن به انتهای مسیر ترس دارید.
فیلم we need to talk about kevin 2011:حسوحال همه ثانیهها بهمریخت:باید درباره کوین صحبت کنیم
در مقاطعی از فیلم حتما دلتان میخواهد که امکانش را داشتید تا شخصا وارد دنیای فیلم شده و با هرآنچه که جلوی دستانتان هست چندتن از شخصیتهای اصلی فیلم را به درک بفرستید! فیلم خانم (لین رمزی) هرچه در توان دارد میگذارد تا همچون کابوسی آزاردهنده با روح و روان بیننده بازی کند. روایت فیلم دارای چند مقطع زمانی جدا ازهم است که شاید کمی طول بکشد با رفت و برگشتهای آن کنار بیایید اما همین پرشهای زمانی چنان تعلیق ویرانگر و مخوفی را پدید آورده است که برای یافتن حقیقت داستان هر لحظه بیتابتر از قبل میشوید.
فیلم خانم رمزی اصولا با رنگ (قرمز) تعریف میشود. قرمز تداعی کننده خشم و جنون – و به نوعی عاملی هشدار دهنده برای مخاطب فیلم است که حضور پررنگی ر در این اثر ایفا میکند. از سس و مربا خانگی گرفته تا رنگ صنعتی، عروسک بازی کودکان و تایمر ساعت اتاق خواب و … همگی در نماهایی بعضا کلوز آپ و بعضا مدیوم درکنار سایر اجزا میزانسن های خوفناکی رانتیجه داده اند که یکی پس از دیگری پیش چشم مخاطب ردیف میشوند (نمایی که در آن خانم تیلداسوئیتن گیج و مبهوت جلوی خانه ایستاده و با تعجب به رنگهای قرمزی که به خانه اش پاشیده شده است مینگرد جز همین لحظات است).
دوربین لین رمزی همیشه همانجایی است که باید باشد. به عنوان مثال در سکانس طلایی و ابتدایی فیلم که میبایست مخاطب را به جهان هولناک اثر پرتاب کند. لین رمزی عجله ای برای عبور سریع از جزییات تصویری فیلم خویش ندارد پس لحظات زیادی از فیلم هست که دوربین از فواصل نزدیک روی جزییات مکث میکند تا حالات و درونیات آنان از دست مخاطب در نروند. (مثلا مکث کارگردان روی چشمان کوین) البته همانطور که پیشتر نیز اشاره شد فیلم شما را ناراحت نموده و همین مکثهای تصویری تاثیر بسزایی دراین بین دارند.
کاملا طبیعی است وقتی فیلم دارای چند خط زمانی باشد تدوین عامل حیاتی آن فیلم محسوب میشود بدان معناکه یک تدوین ناشیانه و شلخته میتواند چنین آثاری را با خاک یکسان کند اما از آنجا که فیلم تدوین درخشانی دارد حین تماشای آن احساس گنگی به شما دست نمیدهد. رمزی باتدوین کاری میکند تا پیوستگی و وحدت رویه مثال زدنی را در فیلم شاهد باشیم و بتوانیم تمام سکانسها را با نخی محکم به هم متصل کنیم.
به عنوان مثال در فصل ابتدایی اثر و درست جاییکه نخستین بار از بارداری شخصیت اصلی مطلع میشویم یا دربخش میانی اثر پس از جر و بحث مدام بین شخصیتها نوبت به نشان دادن تمرینهای (تیراندازی) کوین میشود . این فیلم درژانر درام/دلهره آور تعریف میشود اما به نظرم نتیجه از دلهره و تعابیر اینچنینی گذشته و ترسی سوزناک در تک تک لحظات اثر جاری است که شاید بزرگترین میراث و دستاورد فیلم باشد.
همچنین ببینید: فیلم » فیلم ایرانی » نقد فیلم » وبلاگ