نقد فیلم نخستین انسان first man 2018: فتح رویاهای به ظاهر دست نیافتنی
- بهدست: سایت کد تولز
- دستهبندی: دانلود فیلم جدید 2019 و 98
(یک مرد جدی: First Man) اصولا یکی از دشوارترین مسائل صنعت فیلمسازی انتخاب سوژهای است که همگان از آن اطلاع دارند. ساختن اثری از افراد مشهور و تاریخساز که به وفور از زیست آنها در کتابها و مجلات و اینترنت و… اطلاعات و جزییات وجود دارد بسیار ریسکی و پرچالش است زیرا فیلمساز به عنوان راوی یک اثر سینمایی هر لحظه احساس خطر میکند که فیلمش از مخاطب عقبتر است و براین اساس میبایست تمام همت خویش را بکار گیرد تا مخاطب را تا به انتها با اثرش نگه دارد.
دیمین شیزل جوان خوشبختانه همچون ساخته های درخشان پیشین ثابت میکند از پس چنین آزمونهای دشواری سر بلند بیرون میآید. نخستین انسان به عنوان اثری درمورد سفر به ماه و تبعات آن بر جهانیان میتواند به اصطلاح گلیم خود را از آب بیرون کشیده و لحظات پر التهابی را پیش چشم مخاطب قرار دهد.
نخستین انسان را از دو زاویه میتوان تحلیل کرد. بخش انسانی و خانوادگی نیل آرمسترانگ و بخش عملیاتی و پراسترس فتح ماه. شزل اگرچه تلاش کرده تا هر دو بخش را به موازات هم جلو برده و به بخش خانوادگی ماجرا نیز بپردازد اما به شخصه نقاط اوج و حساس فیلم را در کشمکشهای آرمسترانگ در فضا پیما و حین معلق بودنش میان زمین و آسمان یافتم. نکته مهم آنجاست که نخستین انسان بر خلاف آثار مهم فضایی این سالها از جمله (جاذبه و اینتراستلار) باوجود اینکه در اکثر دقایق از زاویه دید خود آرمسترانگ روایت شده و شامل نماهای آشنای آثار فضایی معمول نیست اما بازهم موفق میشود در چند سکانس خود نفس مخاطب را درسینه حبس کند.
در این فیلم دوربین شزل در کمترین فاصله از فضانوردش قرار دارد. نماهای بسته و مدیوم در اکثر دقایق جایگزین لانگ شاتهای پر ابهت گشتهاند و شزل موفق شده احساس خفگی و خفقان عذاب آوری را برای مخاطب خلق کند. نماهای داخلی فضا پیما با مکثی که روی جزییات فضا پیما میکنند به خوبی چشم مخاطب را به محیطی بسته عادت میدهند. شزل نماهایی از دسته کنترل فضاپیما، نشانگر سوخت، درجه ارتفاع و پنجره و صندلی و…. را شکار میکند و جز اندک نماهایی که دوربین گویا کاملا به بدنه فضا پیما چسبیده اطلاعاتی از محیط بیرون نمیدهد!
هرچند همین نماها نیز بیشتر شامل بدنه فضا پیما هستند و همانطور که پیشتر نیز اشاره شد شزل تا جای ممکن از نمای لانگ (چه مدیوم لانگ و چه اکستریم لانگ) دوری میکند. البته این امر به معنای یکنواختی تصاویر فیلم نیست. فیلم شزل به موقع به چشمان پر احساس آرمسترانگ نیز کات میزند تا ترس و دلهره را در چهره او هم شاهد باشیم. نخستین انسان البته همانطور که انتظارش را داشتیم حین نمایش عملیات نهایی به خوبی عظمت پرتاب فضا پیما را تصویر سازی میکند. بهترین نمونه این مسئله نخستین لحظات پرشکوه پرتاب است که انفجار اولیه سوخت و دور شدن تدریجی فضا پیما از ایستگاه همچون مستندهای درجه یکی که در این سالها تماشا کردهایم نشان داده شده است.
در این نماها چه هنگامی که فضا پیما هنوز در جو زمین است و چه در نماهای خارج از جو وسعت و عظمت جهان هستی در برابر کوچکی و ناچیزی ساخته دست بشر به درستی تفهیم میشود. اما امتیاز فیلم در آن است که زمانی که برای آن لحظه شماری میکنیم را با حوصله و با دقت نمایش میدهد. لحظه احساسی فرود بر سطح ماه و قدم زدن آرمسترانگ و یارانش در سرزمین آرزوها جز بهترین لحظات فیلم هم هست. همچون تمام نماهای ملتهب اثر بازهم از زاویه دید آرمسترانگ با او همراه شده و با هر قدمی که از پله های آهنین به سمت سطح ماه برمیدارد گویا اشتیاق ما هم برای قدم زدن در ماه بیشتر میشود.
شزل قدم زدنهای آهسته آرمسترانگ بر سطح ماه را بدون عجله پرداخت میکند. نگاه با مکث آرمسترانگ به اثر پای خود نمونه خوبی بر این ادعاست. یا زمانی که دوربین یک چرخش کامل در محیط میکند و چشم اندازی بی انتها از سطح ماه را نمایش میدهد. نمای دیگر موثر در این بخش آنجاست که فضانوردان درب ورودی را باز کرده و دوربین با یک حرکت طولی از فضای بسته خارج شده و به سطح پهناور و آرام ماه میرسد.
موفقیت فیلم در بخش عملیاتی سفر به ماه به آن معنا نیست که نخستین انسان در بخش خانوادگی عذاب آور و ضعیف است. شزل در این بخش از فیلم از مردی زخم خورده و افسرده اما به شدت مصمم و جدی و با اراده رونمایی میکند. چهره پریشان و غمزده (رایان گاسلینگ) که در گذشته نیز ثابت کرده چه در نقشهای کم دیالوگ و درونی و چه در نقشهای پراکت و احساسی متبحر است این امکان را به شزل داده تا نسخه تاریکی از آرمسترانگ بسازد که شاید مطابق میل بسیاری نباشد.
آرمسترانگ این فیلم گویا تنها پدر دخترش است. رابطه سرد او با دیگر فرزندانش و همسرش از او مردی را ساخته که گویا شغل را بر خانواده اش ارجحیت داده و در مواقعی نمیتواند تعادل و آرامش را برزندگی خویش حاکم کند. شخصیت آرمسترانگ گویا نمیتواند عذاب فقدان فرزند را تحمل کند و البته برای پرکردن همین خلا تصمیم دارد تا انتهای مسیر شغلی خود پیش برود و پیروزی در میدان کاری را جایگزین شکست در زندگی خود میکند.
نخستین انسان اثر ارزشمندی است در باب اراده و خواستن. نمایشی است از مبارزه جانانه انسان برای اثبات وجودی خویش. واپسین فیلم شزل فیلمی است قصه گو برای فتح رویاهای به ظاهر دست نیافتنی… قدمی شاید کوچک برای انسان و بزرگ برای بشریت.