سوره واقعه pdf صوتی با ترجمه فارسی
- بهدست: سایت کد تولز
- دستهبندی: مذهبی

سوره واقعه pdf صوتی با ترجمه فارسی
در این ساعت در سایت کدتولز از بخش دعا_ سوره واقعه یکی از محبوترین سوره های قران را آماده کردیم
به نام خداوند رحمتگر مهربان |
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ |
|
هنگامي كه واقعه عظيم (قيامت) برپا شود، (۱) |
إِذَا وَقَعَتِ الْوَاقِعَةُ ﴿۱﴾ |
|
هيچكس نميتواند آن را انكار كند. (۲) |
لَيْسَ لِوَقْعَتِهَا كَاذِبَةٌ ﴿۲﴾ |
|
گروهي را پائين ميآورد و گروهي را بالا ميبرد. (۳) |
خَافِضَةٌ رَّافِعَةٌ ﴿۳﴾ |
|
اين در هنگامي است كه زمين به شدت به لرزه در ميآيد. (۴) |
إِذَا رُجَّتِ الْأَرْضُ رَجًّا ﴿۴﴾ |
|
و كوهها در هم كوبيده ميشود. (۵) |
وَبُسَّتِ الْجِبَالُ بَسًّا ﴿۵﴾ |
|
و به صورت غبار پراكنده در ميآيد. (۶) |
فَكَانَتْ هَبَاء مُّنبَثًّا ﴿۶﴾ |
|
و شما به سه گروه تقسيم خواهيد شد. (۷) |
وَكُنتُمْ أَزْوَاجًا ثَلَاثَةً ﴿۷﴾ |
|
نخست «اصحاب ميمنه» هستند، چه اصحاب ميمنهاي ؟ (۸) |
فَأَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَيْمَنَةِ﴿۸﴾ |
|
گروه ديگر اصحاب شومند، چه اصحاب شومي ؟ (۹) |
وَأَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ مَا أَصْحَابُ الْمَشْأَمَةِ ﴿۹﴾ |
|
و سومين گروه پيشگامان پيشگام! (۱۰) |
وَالسَّابِقُونَ السَّابِقُونَ ﴿۱۰﴾ |
|
آنها مقربانند (۱۱) |
أُوْلَئِكَ الْمُقَرَّبُونَ ﴿۱۱﴾ |
|
در باغهاي پر نعمت بهشت جاي دارند (۱۲) |
فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ ﴿۱۲﴾ |
|
گروه كثيري از امتهاي نخستين هستند (۱۳) |
ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۱۳﴾ |
|
و اندكي از امت آخرين! (۱۴) |
وَقَلِيلٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ﴿۱۴﴾ |
|
آنها (مقربان) بر تختهائي كه صف كشيده و به هم پيوسته است قرار دارند. (۱۵) |
عَلَى سُرُرٍ مَّوْضُونَةٍ ﴿۱۵﴾ |
|
در حالي كه بر آن تكيه كرده و روبروي يكديگرند. (۱۶) |
مُتَّكِئِينَ عَلَيْهَا مُتَقَابِلِينَ ﴿۱۶﴾ |
|
نوجواناني جاوداني (در شكوه و طراوت) پيوسته گرداگرد آنها ميگردند. (۱۷) |
يَطُوفُ عَلَيْهِمْ وِلْدَانٌ مُّخَلَّدُونَ ﴿۱۷﴾ |
|
با قدحها و كوزهها و جامهائي از نهرهاي جاري بهشتي (و شراب طهور)! (۱۸) |
بِأَكْوَابٍ وَأَبَارِيقَ وَكَأْسٍ مِّن مَّعِينٍ ﴿۱۸﴾ |
|
اما شرابي كه از آن دردسر نميگيرند و نه مست ميشوند. (۱۹) |
لَا يُصَدَّعُونَ عَنْهَا وَلَا يُنزِفُونَ ﴿۱۹﴾ |
|
و ميوههائي از هر نوع كه مايل باشند. (۲۰) |
وَفَاكِهَةٍ مِّمَّا يَتَخَيَّرُونَ ﴿۲۰﴾ |
|
و گوشت پرنده از هر نوع كه بخواهند. (۲۱) |
وَلَحْمِ طَيْرٍ مِّمَّا يَشْتَهُونَ ﴿۲۱﴾ |
|
و همسراني از حورالعين دارند. (۲۲) |
وَحُورٌ عِينٌ ﴿۲۲﴾ |
|
همچون مرواريد در صدف پنهان! (۲۳) |
كَأَمْثَالِ اللُّؤْلُؤِ الْمَكْنُونِ ﴿۲۳﴾ |
|
اينها پاداشي است در برابر اعمالي كه انجام ميدادند. (۲۴) |
جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ ﴿۲۴﴾ |
|
در آن باغهاي بهشت نه لغو و بيهودهاي ميشنوند نه سخنان گناه آلود. (۲۵) |
لَا يَسْمَعُونَ فِيهَا لَغْوًا وَلَا تَأْثِيمًا ﴿۲۵﴾ |
|
تنها چيزي كه ميشنوند «سلام» است «سلام»! (۲۶) |
إِلَّا قِيلًا سَلَامًا سَلَامًا ﴿۲۶﴾ |
|
و اصحاب يمين، چه اصحاب يميني ؟ (۲۷) |
وَأَصْحَابُ الْيَمِينِ مَا أَصْحَابُ الْيَمِينِ﴿۲۷﴾ |
|
آنها در سايه درختان سدر بيخار قرار دارند. (۲۸) |
فِي سِدْرٍ مَّخْضُودٍ ﴿۲۸﴾ |
|
و در سايه درخت طلح پربرگ به سر ميبرند (درختي است خوشرنگ و خوشبو). (۲۹) |
وَطَلْحٍ مَّنضُودٍ ﴿۲۹﴾ |
|
و سايه كشيده و گسترده. (۳۰) |
وَظِلٍّ مَّمْدُودٍ ﴿۳۰﴾ |
|
و در كنار آبشارها. (۳۱) |
وَمَاء مَّسْكُوبٍ ﴿۳۱﴾ |
|
و ميوههاي فراواني. (۳۲) |
وَفَاكِهَةٍ كَثِيرَةٍ ﴿۳۲﴾ |
|
كه هرگز قطع و ممنوع نميشود. (۳۳) |
لَّا مَقْطُوعَةٍ وَلَا مَمْنُوعَةٍ ﴿۳۳﴾ |
|
و همسراني گرانقدر. (۳۴) |
وَفُرُشٍ مَّرْفُوعَةٍ ﴿۳۴﴾ |
|
ما آنها را آفرينش نويني بخشيديم. (۳۵) |
إِنَّا أَنشَأْنَاهُنَّ إِنشَاء ﴿۳۵﴾ |
|
و همه را بكر قرار دادهايم. (۳۶) |
فَجَعَلْنَاهُنَّ أَبْكَارًا ﴿۳۶﴾ |
|
همسراني كه به همسرشان عشق ميورزند و خوش زبان و فصيح و هم سن و سالند. (۳۷) |
عُرُبًا أَتْرَابًا ﴿۳۷﴾ |
|
اينها همه براي اصحاب يمين است. (۳۸) |
لِّأَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۳۸﴾ |
|
كه گروهي از امتهاي نخستينند. (۳۹) |
ثُلَّةٌ مِّنَ الْأَوَّلِينَ ﴿۳۹﴾ |
|
و گروهي از امتهاي آخرين. (۴۰) |
وَثُلَّةٌ مِّنَ الْآخِرِينَ ﴿۴۰﴾ |
|
و اصحاب شمال چه اصحاب شمالي ؟ (كه نامه اعمالشان به نشانه جرمشان به دست چپ آنها داده ميشود). (۴۱) |
وَأَصْحَابُ الشِّمَالِ مَا أَصْحَابُ الشِّمَالِ﴿۴۱﴾ |
|
آنها در ميان بادهاي كشيده و آب سوزان قرار دارند. (۴۲) |
فِي سَمُومٍ وَحَمِيمٍ ﴿۴۲﴾ |
|
و در سايه دودهاي متراكم و آتش زا! (۴۳) |
وَظِلٍّ مِّن يَحْمُومٍ ﴿۴۳﴾ |
|
سايهاي كه نه خنك است و نه مفيد. (۴۴) |
لَّا بَارِدٍ وَلَا كَرِيمٍ ﴿۴۴﴾ |
|
آنها پيش از اين در عالم دنيا مست و مغرور نعمت بودند. (۴۵) |
إِنَّهُمْ كَانُوا قَبْلَ ذَلِكَ مُتْرَفِينَ ﴿۴۵﴾ |
|
و بر گناهان بزرگ اصرار داشتند. (۴۶) |
وَكَانُوا يُصِرُّونَ عَلَى الْحِنثِ الْعَظِيمِ﴿۴۶﴾ |
|
و ميگفتند: هنگامي كه ما مرديم و خاك و استخوان شديم آيا برانگيخته خواهيم شد؟ (۴۷) |
وَكَانُوا يَقُولُونَ أَئِذَا مِتْنَا وَكُنَّا تُرَابًا وَعِظَامًا أَئِنَّا لَمَبْعُوثُونَ ﴿۴۷﴾ |
|
يا نياكان نخستين ما؟ (۴۸) |
أَوَ آبَاؤُنَا الْأَوَّلُونَ ﴿۴۸﴾ |
|
بگو اولين و آخرين، (۴۹) |
قُلْ إِنَّ الْأَوَّلِينَ وَالْآخِرِينَ ﴿۴۹﴾ |
|
همگي در موعد روز معيني جمع ميشوند. (۵۰) |
لَمَجْمُوعُونَ إِلَى مِيقَاتِ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ﴿۵۰﴾ |
|
سپس شما اي گمراهان تكذيب كننده. (۵۱) |
ثُمَّ إِنَّكُمْ أَيُّهَا الضَّالُّونَ الْمُكَذِّبُونَ ﴿۵۱﴾ |
|
قطعا از درخت زقوم ميخوريد (۵۲) |
لَآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ ﴿۵۲﴾ |
|
و شكمها را از آن پر ميكنيد (۵۳) |
فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴿۵۳﴾ |
|
و روي آن از آب سوزان مينوشيد (۵۴) |
فَشَارِبُونَ عَلَيْهِ مِنَ الْحَمِيمِ ﴿۵۴﴾ |
|
و همچون شتراني كه مبتلا به بيماري عطش شدهاند از آن ميآشاميد (۵۵) |
فَشَارِبُونَ شُرْبَ الْهِيمِ ﴿۵۵﴾ |
|
اين است وسيله پذيرائي از آنها در قيامت! (۵۶) |
هَذَا نُزُلُهُمْ يَوْمَ الدِّينِ ﴿۵۶﴾ |
|
ما شما را آفريديم، چرا كه آفرينش مجدد را تصديق نميكنيد؟ (۵۷) |
نَحْنُ خَلَقْنَاكُمْ فَلَوْلَا تُصَدِّقُونَ ﴿۵۷﴾ |
|
آيا از نطفهاي كه در رحم ميريزيد آگاهيد؟ (۵۸) |
أَفَرَأَيْتُم مَّا تُمْنُونَ ﴿۵۸﴾ |
|
آيا شما آن را (در دوران جنيني) آفرينش پي درپي ميدهيد، يا ما آفريدگاريم ؟ (۵۹) |
أَأَنتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخَالِقُونَ ﴿۵۹﴾ |
|
ما در ميان شما مرگ را مقدر ساختيم و هرگز كسي بر ما پيشي نميگيرد. (۶۰) |
نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿۶۰﴾ |
|
به اين منظور كه گروهي را بجاي گروه ديگري بياوريم و شما را در جهاني كه نميدانيد آفرينش تازه بخشيم. (۶۱) |
عَلَى أَن نُّبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿۶۱﴾ |
|
شما عالم نخستين را دانستيد، چگونه متذكر نميشويد (كه جهاني بعد از آن است). (۶۲) |
وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَى فَلَوْلَا تَذكَّرُونَ ﴿۶۲﴾ |
|
آيا هيچ درباره آنچه كشت ميكنيد انديشيدهايد؟ (۶۳) |
أَفَرَأَيْتُم مَّا تَحْرُثُونَ ﴿۶۳﴾ |
|
آيا شما آن را ميرويانيد، يا ما ميرويانيم ؟ (۶۴) |
أَأَنتُمْ تَزْرَعُونَهُ أَمْ نَحْنُ الزَّارِعُونَ ﴿۶۴﴾ |
|
هرگاه بخواهيم آن را تبديل به كاه درهم كوبيده ميكنيم به گونهاي كه تعجب كنيد! (۶۵) |
لَوْ نَشَاء لَجَعَلْنَاهُ حُطَامًا فَظَلْتُمْ تَفَكَّهُونَ ﴿۶۵﴾ |
|
(به گونهاي كه بگوئيد:) به راستي ما زيان كردهايم. (۶۶) |
إِنَّا لَمُغْرَمُونَ ﴿۶۶﴾ |
|
بلكه ما به كلي محروميم. (۶۷) |
بَلْ نَحْنُ مَحْرُومُونَ ﴿۶۷﴾ |
|
آيا به آبي كه مينوشيد انديشيدهايد؟ (۶۸) |
أَفَرَأَيْتُمُ الْمَاء الَّذِي تَشْرَبُونَ ﴿۶۸﴾ |
|
آيا شما آن را از ابر نازل ميكنيد؟ يا ما نازل ميكنيم ؟ (۶۹) |
أَأَنتُمْ أَنزَلْتُمُوهُ مِنَ الْمُزْنِ أَمْ نَحْنُ الْمُنزِلُونَ ﴿۶۹﴾ |
|
هرگاه بخواهيم اين آب گوارا را، تلخ و شور قرار ميدهيم، پس چرا شكر نميكنيد؟، (۷۰) |
لَوْ نَشَاء جَعَلْنَاهُ أُجَاجًا فَلَوْلَا تَشْكُرُونَ﴿۷۰﴾ |
|
آيا درباره آتشي كه ميافروزيد فكر كردهايد؟ (۷۱) |
أَفَرَأَيْتُمُ النَّارَ الَّتِي تُورُونَ ﴿۷۱﴾ |
|
آيا شما درخت آن را آفريدهايد؟ يا ما آفريدهايم ؟ (۷۲) |
أَأَنتُمْ أَنشَأْتُمْ شَجَرَتَهَا أَمْ نَحْنُ الْمُنشِؤُونَ ﴿۷۲﴾ |
|
ما آن را وسيله يادآوري (براي همگان) و وسيله زندگي براي مسافران قرار دادهايم. (۷۳) |
نَحْنُ جَعَلْنَاهَا تَذْكِرَةً وَمَتَاعًا لِّلْمُقْوِينَ﴿۷۳﴾ |
|
حال كه چنين است به نام پروردگار بزرگت تسبيح كن (و او را پاك و منزه بشمارر). (۷۴) |
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۷۴﴾ |
|
سوگند به جايگاه ستارگان، و محل طلوع و غروب آنها. (۷۵) |
فَلَا أُقْسِمُ بِمَوَاقِعِ النُّجُومِ ﴿۷۵﴾ |
|
و اين سوگندي است بسيار بزرگ اگر بدانيد! (۷۶) |
وَإِنَّهُ لَقَسَمٌ لَّوْ تَعْلَمُونَ عَظِيمٌ ﴿۷۶﴾ |
|
كه آن قرآن كريمي است (۷۷) |
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ ﴿۷۷﴾ |
|
كه در كتاب محفوظ جاي دارد. (۷۸) |
فِي كِتَابٍ مَّكْنُونٍ ﴿۷۸﴾ |
|
و جز پاكان نميتوانند آن را مس كنند. (۷۹) |
لَّا يَمَسُّهُ إِلَّا الْمُطَهَّرُونَ ﴿۷۹﴾ |
|
اين چيزي است كه از سوي پروردگار عالميان نازل شده. (۸۰) |
تَنزِيلٌ مِّن رَّبِّ الْعَالَمِينَ ﴿۸۰﴾ |
|
آيا اين سخن را (اين قرآن را با اوصافي كه گفته شد) سست و كوچك ميشمريد؟ (۸۱) |
أَفَبِهَذَا الْحَدِيثِ أَنتُم مُّدْهِنُونَ ﴿۸۱﴾ |
|
و به جاي شكر روزيهائي كه به شما داده شده آن را تكذيب ميكنيد؟ (۸۲) |
وَتَجْعَلُونَ رِزْقَكُمْ أَنَّكُمْ تُكَذِّبُونَ ﴿۸۲﴾ |
|
پس چرا هنگامي كه جان به گلوگاه ميرسد (توانائي بازگرداندن آن را نداريد)؟! (۸۳) |
فَلَوْلَا إِذَا بَلَغَتِ الْحُلْقُومَ ﴿۸۳﴾ |
|
و شما در اين حال نظاره ميكنيد (و كاري از دستتان ساخته نيست). (۸۴) |
وَأَنتُمْ حِينَئِذٍ تَنظُرُونَ ﴿۸۴﴾ |
|
و ما به او نزديكتريم از شما ولي نميبينيد. (۸۵) |
وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنكُمْ وَلَكِن لَّا تُبْصِرُونَ ﴿۸۵﴾ |
|
اگر هرگز در برابر اعمالتان جزا داده نميشويد، (۸۶) |
فَلَوْلَا إِن كُنتُمْ غَيْرَ مَدِينِينَ ﴿۸۶﴾ |
|
پس او را بازگردانيد اگر راست ميگوئيد. (۸۷) |
تَرْجِعُونَهَا إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ ﴿۸۷﴾ |
|
اما اگر او از مقربان باشد، (۸۸) |
فَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُقَرَّبِينَ ﴿۸۸﴾ |
|
در روح و ريحان و بهشت پرنعمت است. (۸۹) |
فَرَوْحٌ وَرَيْحَانٌ وَجَنَّةُ نَعِيمٍ ﴿۸۹﴾ |
|
و اما اگر از اصحاب يمين باشد، (۹۰) |
وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۰﴾ |
|
به او گفته ميشود: سلام بر تو از سوي دوستانت كه از اصحاب اليمين هستند. (۹۱) |
فَسَلَامٌ لَّكَ مِنْ أَصْحَابِ الْيَمِينِ ﴿۹۱﴾ |
|
اما اگر او از تكذيب كنندگان گمراه باشد، (۹۲) |
وَأَمَّا إِن كَانَ مِنَ الْمُكَذِّبِينَ الضَّالِّينَ﴿۹۲﴾ |
|
با آب جوشان دوزخ از او پذيرائي ميشود! (۹۳) |
فَنُزُلٌ مِّنْ حَمِيمٍ ﴿۹۳﴾ |
|
سپس سرنوشت او ورود در آتش جهنم است. (۹۴) |
وَتَصْلِيَةُ جَحِيمٍ ﴿۹۴﴾ |
|
اين همان حق و يقين است. (۹۵) |
إِنَّ هَذَا لَهُوَ حَقُّ الْيَقِينِ ﴿۹۵﴾ |
|
حال كه چنين است نام پروردگار بزرگت را منزه بشمار. (۹۶) |
فَسَبِّحْ بِاسْمِ رَبِّكَ الْعَظِيمِ ﴿۹۶﴾ |
[كه] در وقوع آن دروغى نیست (2)
پستكننده [و] بالابرنده است (3)
چون زمین با تكان [سختى] لرزانده شود (4)
و كوهها [همگی] ریزه ریزه شوند (5)
و غبارى پراكنده گردند (6)
و شما سه دسته شوید (7)
یاران دست راست كدامند یاران دست راست (8)
و یاران چپ كدامند یاران چپ (9)
و سبقتگیرندگان مقدمند (10)
آنانند همان مقربان [خدا] (11)
در باغستانهاى پر نعمت (12)
گروهى از پیشینیان (13)
و اندكى از متاخران (14)
بر تختهایى جواهرنشان (15)
كه روبروى هم بر آنها تكیه دادهاند (16)
بر گردشان پسرانى جاودان [به خدمت] مىگردند (17)
با جامها و آبریزها و پیاله[ها]یى از باده ناب روان (18)
[كه] نه از آن دردسر گیرند و نه بىخرد گردند (19)
و میوه از هر چه اختیار كنند (20)
و از گوشت پرنده هر چه بخواهند (21)
و حوران چشم درشت (22)
مثل لؤلؤ نهان میان صدف (23)
[اینها] پاداشى است براى آنچه مىكردند (24)
در آنجا نه بیهودهاى مىشنوند و نه [سخنى] گناه آلود (25)
سخنى جز سلام و درود نیست (26)
و یاران راستیاران راست كدامند (27)
در [زیر] درختان كنار بىخار (28)
و درختهاى موز كه میوهاش خوشه خوشه روى هم چیده است (29)
و سایهاى پایدار (30)
و آبى ریزان (31)
و میوهاى فراوان (32)
نه بریده و نه ممنوع (33)
و همخوابگانى بالا بلند (34)
ما آنان را پدید آوردهایم پدید آوردنى (35)
و ایشان را دوشیزه گردانیدهایم (36)
شوهر دوست همسال (37)
براى یاران راست (38)
كه گروهى از پیشینیانند (39)
و گروهى از متاخران (40)
و یاران چپ كدامند یاران چپ (41)
در [میان] باد گرم و آب داغ (42)
و سایهاى از دود تار (43)
نه خنك و نه خوش (44)
اینان بودند كه پیش از این ناز پروردگان بودند (45)
و بر گناه بزرگ پافشارى مىكردند (46)
و مىگفتند آیا چون مردیم و خاك واستخوان شدیم واقعا [باز] زنده مىگردیم (47)
یا پدران گذشته ما [نیز] (48)
بگو در حقیقت اولین و آخرین (49)
قطعا همه در موعد روزى معلوم گرد آورده شوند (50)
آنگاه شما اى گمراهان دروغپرداز (51)
قطعا از درختى كه از زَقُوم است خواهید خورد (52)
و از آن شكمهایتان را خواهید آكند (53)
و روى آن از آب جوش مىنوشید (54)
[مانند] نوشیدن شتران تشنه (55)
این است پذیرایى آنان در روز جزا (56)
ماییم كه شما را آفریدهایم پس چرا تصدیق نمىكنید (57)
آیا آنچه را [كه به صورت نطفه] فرو مىریزید دیدهاید (58)
آیا شما آن را خلق مىكنید یا ما آفرینندهایم (59)
ماییم كه میان شما مرگ را مقدر كردهایم و بر ما سبقت نتوانید جست (60)
[و مىتوانیم] امثال شما را به جاى شما قرار دهیم و شما را [به صورت] آنچه نمىدانید پدیدار گردانیم (61)
و قطعا پدیدار شدن نخستین خود را شناختید پس چرا سر عبرت گرفتن ندارید (62)
آیا آنچه را كشت مىكنید ملاحظه كردهاید (63)
آیا شما آن را [بىیارى ما] زراعت مىكنید یا ماییم كه زراعت مىكنیم (64)
اگر بخواهیم قطعا خاشاكش مىگردانیم پس در افسوس [و تعجب] مىافتید (65)
[و مىگویید] واقعا ما زیان زدهایم (66)
بلكه ما محروم شدگانیم (67)
آیا آبى را كه مىنوشید دیدهاید (68)
آیا شما آن را از [دل] ابر سپید فرود آوردهاید یا ما فرودآورندهایم (69)
اگر بخواهیم آن را تلخ مىگردانیم پس چرا سپاس نمىدارید (70)
آیا آن آتشى را كه برمىافروزید ملاحظه كردهاید (71)
آیا شما [چوب] درخت آن را پدیدار كردهاید یا ما پدیدآورندهایم (72)
ما آن را [مایه] عبرت و [وسیله] استفاده براى بیابانگردان قرار دادهایم (73)
پس به نام پروردگار بزرگت تسبیح گوى (74)
نه [چنین است كه مىپندارید] سوگند به جایگاههاى [ویژه و فواصل معین] ستارگان (75)
اگر بدانید آن سوگندى سخت بزرگ است (76)
كه این [پیام] قطعا قرآنى است ارجمند (77)
در كتابى نهفته (78)
كه جز پاك شدگان بر آن دست ندارند (79)
وحی اى است از جانب پروردگار جهانیان (80)
آیا شما این سخن را سبك [و سست] مىگیرید (81)
و تنها نصیب خود را در تكذیب [آن] قرار مىدهید (82)
پس چرا آنگاه كه [جان شما] به گلو مىرسد (83)
و در آن هنگام خود نظاره گرید (84)
و ما به آن [محتضر] از شما نزدیكتریم ولى نمىبینید (85)
پس چرا اگر شما بىجزا مىمانید [و حساب و كتابى در كار نیست] (86)
اگر راست مىگویید [روح] را برنمىگردانید (87)
و اما اگر [او] از مقربان باشد (88)
[در] آسایش و راحت و بهشت پر نعمت [خواهد بود] (89)
و اما اگر از یاران راست باشد (90)
از یاران راست بر تو سلام باد (91)
و اما اگر از دروغزنان گمراه است (92)
پس با آبى جوشان پذیرایى خواهد شد (93)
و [فرجامش] درافتادن به جهنم است (94)
این است همان حقیقت راست [و] یقین (95)
پس به نام پروردگار بزرگ خود تسبیح گوى (96)